اگزیستانسیالیسم یک جریان فلسفی است که بر اهمیت واقعیت و وجود فرد تأکید دارد. این جریان بر این باور است که انسان ابتدا وجود دارد و سپس معنا و هدف زندگی را برای خود ایجاد می‌کند. در واقع، اگزیستانسیالیسم به وجود پیش از هر چیز دیگری اولویت می‌دهد.
به طور کلی، این جریان فلسفی بر ایده‌هایی چون آزادی، انتخاب، افسردگی، ذهنیت، مرگ و معنا در زندگی تمرکز دارد. اگزیستانسیالیسم به ما یادآوری می‌کند که وجود ما می‌تواند احساس تنهایی، انزجار، ناامیدی و ناشناخته‌بودن داشته باشد. از جمله نویسندگان مشهور اگزیستانسیالیست می‌توان به ژان-پل سارتر، آلبر کامو، و فریدریش نیچه اشاره کرد. 


اگزیستانسیالیسم یک جریان فلسفی است که در دهه ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ در اروپا شکل گرفت. این جریان بنیان‌های تازه‌ای برای نگرش به وجود و ارزش‌های انسانی ارائه کرد که در نهایت تأثیر بزرگی بر هنر و ادبیات داشت.

اگزیستانسیالیسم و هنرمندان
هنرمندانی مانند ادوارد مونک، فرانس کافکا و جیان سارتر از ایده‌ها و مفاهیم اگزیستانسیالیستی در آثار خود بهره بردند. این هنرمندان تلاش کردند تا از طریق هنر، احساسات و تجربیات انسانی ارتباط عمیق‌تری با مخاطبین برقرار کنند و به موضوعاتی مانند وجود، تنهایی، و انزوا بپردازند.


اثرات هنری برگرفته از اگزیستانسیالیسم عبارتند از:
- ادبیات: آثاری مانند رمان‌های "فقط برای خوردن" اثر دوستویفسکی  و "سارتر" و "کامو"، که در آنها به بحران‌های انسانی و سوالات وجودی پرداخته شده است.

- نقاشی: آثار هنرمندانی مانند ادوارد مونک که با آثاری همچون نقاشی "صدای ترس" تلاش کرده‌اند تا احساسات انسانی برابر با تردید و تنهایی را به تصویر بکشند.

- موسیقی: قطعاتی از آهنگسازان مانند برتراند راسل ویلیامز و ریچارد واگنر که با موسیقی‌هایشان سعی دارند تا احساسات گیجی و تردید انسانی را بازتاب دهند.

- سینما: فیلم‌هایی مانند "قطار رفته" که کارگردانانی مانند اینگمار برگمن آثاری ساخته‌اند که در آن به موضوعاتی چون مرگ، بی‌معنایی زندگی و انزجار از جامعه پرداخته شده است.

این همه آثار مصداق‌هایی از نگرش اگزیستانسیالیستی به زندگی و هنر هستند و تعبیر دسته‌ای از این موارد می‌تواند هنر اگزیستانسیالیستی را در هر زمینهٔ هنری که فکر کرده باشید، نمایان کند.


با استودیو هنری دذول همراه باشید.