۱- چه احساسی قبل و بعد از بازی در نقشتان پیدا کردید و اگر به عقب برگردید، دوباره همین نقش را انتخاب میکنید یا اینکه دوست داشتید نقش مقابلتان «مکمل» را برای بازی انتخاب کنید؟
برای من تجربه حضور در این کار بسیار ارزشمند بود، چرا که نقش متفاوتی نسبت به سایر نقشهایی که بازی کردم، داشت. این نقش که با نقشهای رئالی که تا به حال تجربه کردهام تفاوت داشت، باعث شد گارد و سپری که نسبت به دیگر نقشها در من شکل گرفته بود، شکسته شود و این تجربه برایم بسیار خاص بود! و قطعاً اگر برگردم به قبل، همین نقش را انتخاب میکنم و نه هیچ نقش دیگری؛ چرا که معتقدم نقش و بازیگر باید با هم رفاقتی پایدار داشته باشند. بنابراین ترجیح میدهم پای رفاقتم با شخصیت تلویزیونی را حفظ کنم.
۲- نظر شما درباره کارگردانی نمایش «کلاغ» و اینکه دیدگاه نویسنده چقدر برای شما جذابیت داشت؟
نوع دیدگاه کارگردان و نویسنده نسبت به انسان و انسانیت بسیار جذاب بود. اینکه چگونه وجدانش را به جبر رسالت میرساند و چطور از افرادی که به نوعی اسطوره شناخته میشوند، نام برده میشود. همچنین بُعدهایی از زندگی که تلویزیون و رادیو در آنها نقش دارند، به صورت گاه کمدی به نمایش گذاشته میشود!
۳- چرا باید «کلاغ» را ببینیم و به نظرت کدام کاراکتر «کلاغ» محبوبیت بیشتری دارد؟
به نظر من «کلاغ» به خوبی چندین فضا را نشان میدهد و عواطف مختلفی را تحتالشعاع قرار میدهد. همین مسئله باعث میشود که مخاطب از صفر تا صد یک واقعه را با حس و حالهای مختلف درک کند. این موضوع برای یک بیننده کافی است! به نظر میرسد شخصیت تلویزیون جذابترین باشد، زیرا قشر مهم و قابل توجهی را به بیننده ارائه میدهد!
۴- از عوامل اجرایی نمایش «کلاغ» چقدر راضی بودید؟
به نظرم عوامل اجرایی خیلی به پیشرفت کار کمک کردند. از نظر زمان تمرینها و فضای فیزیکی کار، آرامش و امنیتی ایجاد کردند که در کارهای دیگر تا حدی تجربه نکرده بودم.
۵- چطور با دنیای هنر و بازیگری آشنا شدید؟
از طریق مدلینگ و فراخوان یک تیزر که در آن شرکت کردم و معرفی شدم به یک اجرای تئاتر!
۶- حال و احوال این روزهای هنر را چطور میبینید؟
به نظرم وضعیت هنر خیلی بهم ریخته است. افرادی با نیتهای تجاری و سوءاستفادهگر مانند عروسکهای خیمهشببازی، افراد و گروهها را کنترل میکنند. در این میان، عدهای آسیب میبینند و عدهای دیگر چند سال به اجرا میروند. برخی با کمترین رزومه و تجربه در بهترین سالنها و شرایط به اجرا میرسند، اما افرادی نیز وجود دارند که برای یک پروژه چند ماه یا حتی سال تمرین میکنند و در نهایت قربانی بالاسریها می شوند.
دیدگاه خود را بنویسید