۱- چه احساسی قبل و بعد بازی در نقشتان پیدا کردین و اگر به عقب برگردین دوباره انتخابش میکنین یا اینکه دوست داشتی نقش مقابلت «مکمل» رو برای بازی انتخاب کنی؟
- قبل از شروع بازی و میزانسنها، وقتی دورخوانی انجام میشد، فکر میکردم کار ما کمدی خواهد بود. اما با پیشرفت در میزانسن و پر شدن کار از ایدهها، متوجه شدم که واقعاً میتوانم با تلویزیون ارتباط برقرار کنم. به نوعی، تلویزیون برای من جلد دیگری از شخصیتام شده است؛ از لحاظ ایدههایی که به تلویزیون داده میشود تا شخصیتسازی. راستش، من ابتدا قرار بود رادیو باشم، اما آنطور که باید، به دلم ننشست. حالا واقعاً از لحاظ احساسی با تلویزیون بیشتر میتوانم ارتباط برقرار کنم.
۲-نظر شما راجع به کارگردانی نمایش کلاغ و اینکه دیدگاه نویسنده چقدر برای شما جذابیت داشت؟
- راستش، من دیدگاه نویسنده را یک موضوع کمدی اجتماعی میدیدم. اما وقتی کارگردان ایدههای مختلف جنایی را مطرح کرد، بیشتر به نزدیکی ذهنیت کارگردان به ذهنیت خودم علاقهمند شدم. اینکه سبک کارگردان نزدیک به علایق من است، حس خوبی دارد. ایدههایشان واقعاً باور نکردنی و فوقالعاده است. امیدوارم بیشتر با آنها همکاری کنم.
۳- چرا باید کلاغ رو ببینیم و به نظرت کدام کاراکتر کلاغ محبوبیت بیشتری دارد؟
- به نظر من، کلاغ برای دیده شدن روی صحنه آمده است. کلاغ را باید دید تا فهمید عشق و احساس راست و دروغ چیست و دوری و توهم چه معنایی دارد. به نظرم آدم محبوبتری میشود، چون تنهایی را به رخ مخاطب میکشد؛ دقیقاً همان جایی که میگوید ذهنش مثل تنگ خالی میماند.
۴- از عوامل اجرایی نمایش کلاغ چقدر راضی بودید؟ (دذول)
- همه عوامل به نحوی زحمات خود را کشیدهاند. از دستیار که تمام حواسش به زمان و کارهاست، تا سایر عوامل که تمام تلاششان را برای بهتر و باکیفیتتر شدن کار میگذارند. امیدوارم روزی دوباره با این تیم عالی و فوقالعاده همکاری کنم.
۵-چطور با دنیای هنر و بازیگری آشنا شدی؟
- من فکر میکنم سال ۸۹ یا ۹۰ بود که کلاس بازیگری میرفتم. سال ۹۵ هم کلاس بازیگری الیکا عبدالرزاقی را گذراندم، اما به طور جدی از سال ۹۷ یا ۹۸ وارد این حرفه شدم.
۶-حال و احوال این روز های هنر رو چطور میبینی؟
- این روزها هنر را تنها میبینم؛ انگار که دیده نمیشود و کسی جدی نمیگیرد. بسیاری از افراد هنر را به عنوان سرگرمی یا منبع درآمد میبینند. من خودم هنر را به عنوان یک علاقه و یک خانه و بهشت میبینم. به نظرم کسانی که در هنر یا تئاتر فعالیت میکنند، تنها نیستند؛ آنها یا ما، خانه دومی داریم به نام تئاتر یا هنر. این روزها هنر واقعاً تنهاست و ما باید دور آن جمع شویم و آن را پر از حفاظ کنیم. دردناک است وقتی هنر پر از آدمهای پوچ و بیکسی شده است. امیدوارم خانواده تئاتر و هنر هر لحظه بیشتر شود، اما به شکلی واقعیتر.
ممنون از شما هنرمند گرامی.
به امید درخشش نمایش کلاغ.
دیدگاه خود را بنویسید